سايت كيوان بتا لاهيجان WWW.DOO.DDE.IR

چگونگی آشنایی دختر و پسر برای شروع زندگی موضوع است که علی رغم اهمیت آن جوانان امروزی توجه زیادی به آن ندارد.

امروزه آشنایی ها مانند گذشته نیست و اغلب آنها در دانشگاه يا خیابان و بیرون منزل یا در چت روم ها و ... اتفاق می افتد و نقش خانواده که در گذشته به عنوان یک عامل مهم در ازدواج تلقی می شد به فراموشی سپرده شده است.

به نظر می رسد همین موضوع هم از عوامل رشد طلاق در ازدواج های امروزی باشد چنانکه زهرا آقامیری مشاور وزارت ارشاد در این باره می گوید: «خلاء اعتماد سازی و قرار نگرفتن خانواده در راس امر ازدواج دو اصل مهمی است که ازدواج های امروزی را متزلزل کرده است.»

این نحوه آشنایی و ازدواج در صورتی اتفاق می افتد که در گذشته خانواده در راس امر قرار می گرفت و دختر و پسر با پشتوانه خانواده و شناخت کامل وارد زندگی مشترک می شدند.

نمونه ای از این نحوه آشنایی و ازدواج را می توان در زندگی مرحوم نادر ابراهیمی و همسرش دید.

فرزانه منصوری همسر نادر ابراهیمی نویسنده معاصر درمصاحبه ای که بعد از مرگ ابراهیمی داشت درباره نحوه آشنایی و زندگی خانوادگی اش با ابراهیمی دارد که بسیار خواندنی است.


منصوری می گوید: «آشنایی من و نادر در یک مهمانی خانوادگی اتفاق افتاد ما هر دو خانواده هایی به شدت سنتی داشتیم و در خانواده هایی مثل خانواده ما دختر و پسری که قصد ازدواج داشتند زیاد نمی توانستند معاشرت کنند اما من مثلا روشنفکری خواستم و گفتم باید فامیل های نزدیک چند مهمانی بدهند تا ما از نزدیک همدیگر را ببینیم با هم گفتگو کنیم و به نتیجه برسیم.

در جلسه آخر که گفتند مهمانی دیگر بس است و دیگر باید تصمیم بگیرید من و نادر به یک اتاق رفتیم و صحبت کردیم آنجا بود که از عادتها و احساساتمان صحبت کردیم و آنچه را که از یک زندگی خوب می خواستیم برای هم گفتیم، یکدیگر را قبول کردیم و ازدواج صورت گرفت. 



وقتی من نادر را قبول کردم و قرار شد ازدواج کنیم او جوانی بود خوش برو بالا کوهنورد، خوش صحبت و یکی از بستگانش فامیل من هم بود.

در نگاه اول شاید به دل هم نشستیم و در معاشرت های خانوادگی بیشتر با هم آشنا شدیم که این آشنایی به ازدواج انجامید.»

فرزانه منصوری درباره انتخاب نادر می گوید: «اتفاقا نادر در نمی دانم کدام اثرش درباره ازدواجمان گفته که اول از تو خوشم آمد بعد تو را دوست داشتم و بعد عاشقت شدم ما اینچنین ازدواج کردیم؛ آرام آرام و با گذشت زمان دریافتیم که انتخاب درستی کردیم.»